جدول جو
جدول جو

معنی پیش تخته - جستجوی لغت در جدول جو

پیش تخته
(تَ تَ / تِ)
تخته ای که جلو دکان دکانداران است و بر آن ترازو و غیره باشد. پیشخوان. طبله. جلوخوان، صندوق پول کسبه و دکانداران، جزوه کش و رحل. (ناظم الاطباء) ، صندوق مانندی مکعب مستطیل شکل با دیوارۀ بسیار کوتاه، قدامی مرتفعتر از خلف، و آنرا گاه جهش از خرک بزیر پای نهند چون زیرپایی
لغت نامه دهخدا
پیش تخته
تخته ای که جلو دکان دکانداران است و بر آن ترازو و غیره نهند پیشخوان طبله جلو خوان، صندوق پول کسبه و دکانداران، صندوق مانندی بشکل مکعب مستطیل با دیواره ای بسیار کوتاه که قسمت جلو آن مرتفعتر از قسمت خلفی است و آنرا بهنگام پرش از روی خرک زیر پا گذارند، جزوه کش رحل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَُ)
بجلو تاختن. برابر رفتن بشتاب. تاختن قبل از دیگران
لغت نامه دهخدا
(تَ تی)
پله مانندی از چوب که برابر تخت مرتفع نهند تا بر شدن بر تخت آسان باشد، میز کوچک که کنار یا نزدیک تخت نهند. پاتختی. رجوع به پاتختی شود
لغت نامه دهخدا
(شِ تَ)
برابر تخت. مقابل تخت. برابر سریر
لغت نامه دهخدا
(تَ)
تخت پیشین. تخت مقدم بر دیگر تختها، پیشکار: و این چند فصل را در جواب آن پیش تخت املاء فرمودیم تا بواجبی آنرا تأمل کند و عرض آن واجب دارد. (عتبهالکتبه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیش تاختن
تصویر پیش تاختن
تاختن قبل از دیگران
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که در مقابل وی مانعی ایجاد کرده باشند، آنچه که راه آنرا بسته باشند، جامه ای که بخش جلو آن بسته باشد جامه ای که قسمت قدامی اش بسته باشد مقابل پیشباز
فرهنگ لغت هوشیار
تخت مقدم بر دیگر تختهاپیشینی، پیشکار: و این چند فصل را در جواب آن پیش تخت املا فرمودیم تا بواجبی آنرا تامل کند و عرض آن واجب دارد
فرهنگ لغت هوشیار
پله مانندی از چوب که برابر تخت مرتفع نهند تا بر تخت شدن آسان باشد، میر کوچکی که کنار یا نزدیک تخت نهند پا تختی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش گفته
تصویر پیش گفته
سابق الذکر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
الجاهزة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
Prefabricated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
préfabriqué
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تخت روی ایوان که بیشتر جای قرار دادن ظروف است، تراس
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
पूर्वनिर्मित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
پیش ساختہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
পূর্বনির্মিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
iliyojengwa awali
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
prefabrike
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
조립된
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
プレハブ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
מוכן מראש
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
geprefabriceerd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
prefabrikasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
สำเร็จรูป
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
prefabricado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
prefabbricato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
预制的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
prefabrykowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
попередньо зібраний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
vorgefertigt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
предварительно собранный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیش ساخته
تصویر پیش ساخته
pré-fabricado
دیکشنری فارسی به پرتغالی